۱۳۸۹/۰۷/۲۵

احیای عظیم

« اگر انسان هوش و ذهن خود را به ماده صرف کند در آن کار می کند و از حدود آن تجاوز نمی نماید؛ اما اگر هوش و ذهن انسان به جای پرداختن به ماده مانند عنکبوت دور خود بتند، کار بی ثمری انجام خواهد داد، در حقیقت تارها از اندیشه خواهد تنید که باریکی و ظرافت آن شگفت انگیز ست اما نه دوام خواهد داشت و نه فایده. »
(فرانسیس بیکن)
با پیچیده شدن طومار اسکندر مقدونی، فره ی ایزدی(بخت/اقبال/توفیق) که به آرامی در زمان زمامداری اسکندر و پدرش فیلیپ در اروپا (و مشخصاً مرکز ثقلش در آن زمان یعنی یونان) طلوع کرده بود به خاور نه چندان دور بازگشت. به دلیل تکیه ی یونانیان صرفاً بر تفکر و اهمیت ندادن به مشاهده، تجربه و آزمایش، علم (از دیدگاه امروزی) هیچ گاه در دوران باستان در اروپا از قوتی برخوردار نشد. ارسطو بر مبنای همین روش (تفکر صرف) مجلدهای بسیاری در باب علوم طبیعی تالیف کرد اما اعتباری نیافتند چرا که سرشار از نقصان و خطا هستند. شناخته شده ترین اندیشمندی که در آن بازه از روش های علمی استفاده کرد "دموکریتوس" نام داشت، در اندک آثاری که از وی به جا مانده می بینیم که نظریاتش را نه بر وهم، بلکه بر مشاهدات حواس پی ریزی کرده ست. شاید بزرگترین حسرت وی عدم وجود ابزارهایی بوده که او را در مشاهداتش یاری کنند.
در آن دوران اما سه استاد و شاگرد به ترتیب سقراط (پرسشگر بزرگ)، افلاطون (فیلسوف شاعر) و ارسطو (مؤلف و منتقد) پایه های فلسفه را شکل دادند. پس از ایشان همان طور که ذکر شد اروپا در خاموشی فرو رفت، گاه سوسویی دیده میشد اما شب همچنان شب ماند؛ از آخرین اندیشمندان شاخص پیش از میلاد می توان به "اپیکور" اشاره کرد، عقاید وی همانندی فراوانی با خیام نیشابوری دارد، از وی نقل شده ست که "انسان برای ابد زنده ست!" (چرا که تمام دورانی را که وجود دارد، زنده است). با ظهور مسیحیت اندیشه های دینی گسترش یافت و سپس اسلام که در عین تفاوت عمیق با فلسفه ی معاصر، شباهتی شدید با فلسفه ی دوران باستان دارد.
طلوع دوباره ی خورشید اندیشه در مغرب زمین با نام "فرانسیس بیکن" گره خورده ست. وی به عنوان نخستین فیلسوف بزرگ عصر جدید اروپا شناخته می شود. او در کلام قدرتی همچون افلاطون داشت اما به حق می توان وی را "ارسطوی زمان" نامید با این تفاوت که هرچه ارسطو رشته بود، او پنبه کرد! وی درصدد برآمد تا "شیوه های علم و فلسفه" را متحول سازد اما تا سال های میانی عمر خویش بیشتر به سیاست اشتغال داشت تا آن جا که به صدارت اعظمی دربار الیزابت(ملکه انگلستان) رسید. "احیای عظیم" نخستین و به ضم برخی مهم ترین اثر بیکن است که در آن به احیای فلسفه پس از حدود 2000 سال کوشیده است. شعار اصلی بیکن این بود که آن چه با عمل ارتباطی نداشته باشد، لغو و بیهوده ست.

هیچ نظری موجود نیست: